دوستان خدا
حضرت موسی (ع) از خداوند تقاضا کرد شخصی از دوستانت
را
که تا روشن شود چشمم به رویش
که دل می سوزدم در آرزویش
از حضرت حق خطاب آمد که در فلان وادی شخصی است که
او از
خشتی را زیر
حضرت موسی به آن مرد گفت: اگر چیزی نیاز داری از من
بخواه.
بدو گفت ای نبی اله بشتاب
مرا از کوزه ای ده شربت آب
حضرت موسی تا آب آورد آن شخص را مرده یافت وبعد از
آن بلند
دید که شیری
کار را از خداوند جویا
لباس برای او فراهم می کردیم بدون
در میان آمد ،جان او را ستاندیم.
چو پای غیر آمد در میانه
ربودیم از میانش جاودانه
نظرات شما عزیزان: